محمد علي روغني، پدر شهيد روغني در ديدار با مديران شهري:
شهيدروغني هميشه، از مظلومان دفاع مي کرد
شهردار قزوين به همراه معاون خدمات شهري، مدير منطقه 2 شهرداري، مديران عامل سازمان نوسازي و بهسازي و شهر و خدمات طراحي شهرداري و مدير امور مالي شهرداري و رئيس امور ايثارگران شب گذشته با خانواده شهيد مجيد روغني ديدار و گفتگو کردند.
محمد علي روغني، پدر شهيد مجيد روغني در ديدار شب گذشته با شهردار قزوين، معاون خدمات شهري، مدير منطقه 2 شهرداري، مديران عامل سازمان نوسازي و بهسازي و شهر و خدمات طراحي شهرداري ، مدير امور مالي شهرداري ، رئيس امور ايثارگران و رئيس اداره روابط عمومي شهرداري گفت: شهيد مجيد روغني هميشه از مظلومان دفاع مي کرد.
نصرتي، شهردار قزوين:
بازديد از خانواده شهداي شهرداري در برنامه قرارگيرد
مسعود نصرتي، شهردار قزوين نيز در اين ديدار گفت: تجليل از خانوادههاي معزز شهداء، مقام شامخ اين عزيزان و بازماندگان آنان را به عنوان ميراث گرانبهايي است كه بايد همواره مورد تكريم قرار بگيرند.
نصرتي با اظهار اينکه برنامه ديدار مديران شهري با خانواده شهداي شهر قزوين روزهاي دوشنبه و چهارشنبه هر هفته برگزار مي شود، افزود: خوشحاليم در اولين ديدار در نخستين روزهاي ربيع الاول به خدمت خانواده شهيدي رسيديم که از خانواده شهرداري است.
وي در ادامه خواستار تشکيل بانک اطلاعاتي قوي از کليه خانواده شهدا و ايثارگران شهرداري و در اولويت قرار دادن بازديد و ديدار از اين خانواده ها شد.
دربندي زاده، معاون شهردار قزوين:
شهيد مجيد روغني، هميشه خنده بر لب داشت
عبدالعلي دربندي زاده، معاون خدمات شهري شهردار قزوين نيز در اين ديدار گفت: شهيد مجيد روغني با آن سن کم هميشه خنده بر لب داشت و بسيار آرام و مودب بود .
حافظي، مدير عامل سازمان خدمات طراحي شهرداري خواستار شد:
تهيه ويژه نامه پيام شهر با محوريت خانواده شهداي شهرداري قزوين
محمد اسماعيلي حافظي، مدير عامل سازمان خدمات طراحي شهرداري قزوين نيز در اين ديدار گفت: با توجه به وجود خانواده شهدا در بين کارکنان شهرداري قزوين، شايسته است در هفته دفاع مقدس و مناسبت هاي خاص هفته نامه پيام شهر نسبت به گفتگو و ويژه نامه با اين عزيزان اقدام کند.
شايان ذکراست؛ شهيد مجيد(احمد) روغني هشتم شهريور 1345، در شهر قزوين به دنيا آمد. پدرش محمدعلي، کارمند شهرداري بود و مادرش صغرا نام دارد. تا سوم متوسطه در رشته تجربي درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. سوم دي 1365، در امالرصاص بصره عراق به شهادت رسيد. پيکرش مدتها در منطقه برجا ماند و پس از 23 سال و در سال 1378 پس از تفحص در گلزار شهداي قزوين به خاک سپرده شد
.
وصيت نامه شهيد
بسمه تعالي
«اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد ان علياً ولي الله». «اني اتقرب اليک في هذا اليوم و في موقفي».
اين جانب مجيد روغني، فرزند محمدعلي روغني، که در موقعيتي عالي از لحاظ فکري و روحي و سلامت کامل جسم برخوردارم، اقدام به نوشتن اين وصيتنامه شرعي ميکنم.
اول خداي را شکر ميکنم که مرا در چنين برهه از زمان آفريد که آدمي به خوبي ميتواند راه نيک را از زشت تشخيص دهد و حمد ميکنم خداي را که مرا در همچون خانوادهاي که معتقد به محمد (ص) و آل او ميباشد و شيعه فرزندانش ميباشند رشد داد و حمد و ستايش ميکنم خداي را که مرا توفيق راه يافتن و هم نشين شدن با چنين سربازاني فداکار و با اخلاص را داد تا يکايک آنها را به عنوان سرمشق و چراغ راه خود قرار دهم.
مادر و پدر عزيزم! ميدانم که چه رنجي را متحمّل شدهايد تا مرا بدين سان رساندهايد و نيز هر مادر و پدري و هر فردي نسبت به فرزند خود يک دلبستگي دارد ولي چه خوب است که انسان اين دلبستگياش همچون دلبستگي امين باشد نسبت به امانت و چون زمان تحويل امانت فرا رسيد بدان گونه که صاحب امانت ميپسندد به تحويل امانت کوشا باشد و هم اکنون که صاحب خلقت خواستار تحويل امانت شده است پس در مورد انجام وظيفه خود کوچکترين تأملي نکنيد که جايز نيست.
مادر و پدرم، پس در اين مورد به گونهاي رفتار کنيد که دل امام امت و خدا را شاد و مشت محکمي بر دهان منافقين بزنيد. مادرم، شير پاکت را حلالم کن و از دعاهايي که ختم کردهايد تشکر ميکنم چون همانا توکل شما به ائمه بود که مرا بدين نحوه زندگي و انتخاب راه هم آشنا کرد، مسير و راهي که فنا ناپذير است و هميشه جاويد است.
پدرم، از شما نيز حلاليت ميطلبم که با گذاشتهايتان مرا هر چه بيشتر به خود آورديد و ما را از تمامي رفتار زشت و ناپسندم پوزش ميخواهم و از شما طلب حلاليت ميکنم. خواهرم، از تو نيز طلب بخشش و حلاليت دارم و از تو ميخواهم که حجابت را هر چه بيشتر و کاملتر حفظ کرده و در راه تحصيل کوشا باشي.
اي مادر و پدر عزيزم! به اميد آنکه در ديار باقي حقير شفاعت ائمه شامل حالم شود، خواستههاي شما را ...... تحقق عمل بخشم و خدمت گذار شما در جوار حق تعالي خواهم بود. از همه اقوام و آشنايان طلب بخشش ميکنم و خواستار ترحم و گذشت نسبت به اين حقير را دارم و از يکايک دوستان طلب بخشش ميکنم و حلاليت ميطلبم و از برخوردهاي تند و ناپسندم پوزش ميطلبم و از همگي آنها التماس دعا دارم.
در پايان هر فردي کلامي دارد که چکيده و تجربه ساليان عمر اوست و اين کلامم حاکي از اين است که در مورد شهيد و شهادت آن گونه که فکر ميکردم نبوده و چه آمادگي ميخواهد که من ندارم و نداشتم و هم اکنون که به اين راه قدم گذاشتهام فقط به فقط به اميد اين که لبيک به امر رهبري و ولايت امرم گفته باشم و نيز به اميد شفاعت ائمه و دوستانم.
در خاتمه قروض شرعي که بر گردنم ميباشد: يک ماه روزه است و چهل و پنج روز نماز که توسط پدرم خوانده شود و در پايان از هر که از من طلبي دارد و از قلم افتاده خواستارم که طلب کند و از هيچ کس طلبي ندارم. «اللهم اجعل محياي محيا محمد و آل محمد و مماتي و ممات محمد و آل محمد(ص) ».
والسلام.
25 آذر 65 مجيد (احمد) روغني